انشا گذر از رودخانه صفحه ۲۱ نگارش نهم

پاسخ فعالیت های نگارشی صفحه ۲۱ پایه نهم | گذر از رودخانه

 

 

انشا گذر از رودخانه صفحه ۲۱ نگارش نهم

 

یکی از موضوع های زیر را انتخاب کنید و پس از طراحی نقشه ذهنی، به کمک یکی از راه های پرورش فکر ، متنی درباره آن بنویسید.

گذر از رودخانه

آدم فضایی

اذان

شانس

فیل و فنجان

برای مشاهده به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

انشا درباره گذر از رودخانه :

 

انشا اول :

روز پنجشنبه بود و زنگ آخر مدرسه ، در همین حال نیم ساعت مانده بود به زنگ که معلوم استراحت داد و از ما خواست که استراحت کنیم، من و بچه ها تصمیم گرفتیم که برای روز جمعه به بیرون برویم.

قرار شد جمعه ساعت ۷ صبح حرکت کنیم به سمت کوه. قول و قرارهایمان را گذاشتیم و فردا صبح که جمعه بود با وسایل و کوله باری از خرت و پرت راهی سفر شدیم، به سمت کوه حرکت می کردیم و همه بچه ها خوشحال و خندان و با ذوق و شوق می دویدند. نزدیک ظهر شد به کوه رسیدیم. وسط دو تا کوه بودیم و یک رودخانه در آنجا بود به بچه ها پیشنهاد کردم همینجا اطراق کنیم، همگی هم موافق بودند.

کنار رودخانه ناهار خوردیم و بچه ها همگی موافق شنا بودند، داخل رودخانه شدیم ، رودخانه ای زیبا با انواع ماهی های بزرگ و کوچک. رودخانه بسیار زیبا بود به گونه ای که آب از وسط سنگ های داخل آب به گونه ای رد می شد که گویا رودخانه سنگ ها را نوازش می کند، صدای آواز پرندگان روی سنگ های داخل آب ، درخت های کنار رودخانه واقعا زیبا بود.

همه ی بچه ها محو تماشای رودخانه شده بودند. جوری که حواسمان نبود. نزدیک شب شدیم و نمیدانیم که چه موقع شب شده بود. وسایلمان را جمع کردیم و راهی منزل شدیم. در بین راه راجع به رودخانه صحبت کردیم و قرار شد جمعه دیگر هم بیاییم.

انشا دوم :

یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربان هیچکس نبود ، رودخانه ای غمگین بود و نزدیک به یک سالی بود که اندوه از چهره رودخانه مشخص بود. رودخانه خیلی بداخلاق بود و به هیچ موجودی اجازه نمی داد که نزدیکش باشد و یا از آب رودخانه بخورد.

در کنار رودخانه یک درخت وجود داشت و اتفاقی یک زنبور راهش به آنجا خورده بود و قرار شده بود که خانه اش را روی درخت بنا کند. زنبور خیلی مهربان بود و با روی خوش و خندان به رودخانه سلام کرد.

اما رودخانه جواب سلام او را نداد و رویش را برگرداند. زنبور از طرز برخورد رودخانه جا خورد اما چون زنبور قلب مهربانی داشت به دل نگرفت. زنبور خانه ی خود را روی درخت بنا کرد و شب شد و خوابید.

صبح که شد زنبور صبح زود از خواب بیدار شد و به سراغ گلها رفت تا از شهد آنها بنوشد. بعد از یک ساعت برگشت و دید رودخانه هنوز خواب است. با ویز ویز کردن رودخانه را بیدار کرد. رودخانه عصبانی شد و تا خواست آب روی زنبور بپاشد و به او آسیب بزند متوجه یک گل در دست زنبور شد و به فکر فرو رفت.

زنبور گل را به رودخانه داد و بدون هیچ حرفی رفت و روی درخت نشست. رودخانه به فکر فرو رفته بود و کم کم شب شد و او همچنان توی فکر گلی بود که زنبور به او داده بود و کم کم فهمید که محبت و دوستی خوب است.

صبح روز بعد رودخانه با چند قطره آب که روی زنبور پاشاند او را از خواب بیدار کرد و با لبخندی به نشانه دوستی ارتباط برقرار کرد و منظور خودش را رساند. رودخانه فهمید که کارش اشتباه بوده و از آن روز به بعد رودخانه به موجودات اجازه داد از آب رودخانه بخورند و پرندگان و حشرات نزدیکش شوند و از آب رودخانه استفاده کنند و کلی هم دوست پیدا کرد.

رودخانه به این نتیجه رسید که دوستی باعث میشه که هیچوقت تنها نباشد.

 

کلمات کلیدی:

انشا های صفحه ۲۱ مهارت های نوشتاری نهم

انشا گذر رودخانه – کتاب مهارت های نوشتاری پایه نهم

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا درمورد گذر رودخانه صفحه ۲۱ پایه نهم

انشا های صفحه ۲۱ کتاب مهارت های نوشتاری نهم

انشا گذر رودخانه – کتاب مهارت های نوشتاری پایه نهم

موضوع انشا در مورد گذر رودخانه در دل دشتی زیبا

توصیف و انشا در مورد گذر رودخانه

انشا گذر از رودخانه در دشتی زیبا و دیدنی ( جدید و توصیفی کامل )

 

انشا گذر از رودخانه صفحه ۲۱ نگارش نهم

 

توجه     توجه     توجه

این انشا کاملا اختصاصی بوده و هرگونه کپی برداری به هرنحوی از نظر ما اشکال دارد و حرام است.