انشا درباره آرامش
انشا با موضوع آرامش | انشا زیبا درباره آرامش در زندگی
انشا در مورد آرامش و آسایش
انسان به دنبال یافتن آرامش بود در نظرش آرامش چیزی بود که می بایستی آن را در دور دستها و میان بوته های گل و در بالهای رنگارنگ پروانه ای زیبا پیدا می کرد. دل به طبیعت سپرد و آسمان را چراغ روشنی برای طی مسیری که انتخاب کرده بود قرار داد.
در میان سنگهای سخت و تیره ابهای زلال جاری شده بود و در اثر اختلاف حرکت ابشاری زیبا در مسیر بوجود آمده بود. صدای آب، پرندگان و تکان های چمن های سرسبز در نظرش معنی واقعی آرامش بود و این حس درونی مختص موجوداتی بود که در صحنه ی هستی بدور از دغدغه ها و آزارهای دنیایی زندگی زیبایی داشتند در همان لحظه نگاهش با گنجشک کوچکی گره خورد که لانه اش خراب شده بود و بال بال میزد و این سو و آن سو می رفت به نظرش آمد در چنین اوصاف خیال انگیزی چرا باید این موجود کوچک از آرامش برخوردار نباشد؟
آن روز به جاهای زیادی سر زد و هر بار پدیده ای تلخ آرامشش را بر هم زد تا اینکه نیمه شب درخشش ستارگان زیبا که در بیکران آسمان خود نمایی میکردند و هزاران شگفتی هزاران ساله را در دل کهکشان فریاد میزدند، او به فکر وا داشت که آرامش هر کس به درون او وابسته است.
منشا عشق، نیکی، درخشش آرامش و … در روح انسان است، خدایی که حضورش و وجودش را هر لحظه در درون خود حس می کنیم و گرمای وجودش را در بذل محبت بر کسی که دستش بسویمان دراز شده و درغنچه ی لبخند شکوفه های بهاری با سلامی دوباره بر زندگی می بینیم. آری آرامش دست یافتنی است هر چند چون درخشان ترین الماسها در عمیق ترین جای زمین!
نویسنده: ساغر مردانی شهرستان تکاب
تحقیق مدرسه درباره آرامش در زندگی
انشا آرامش و آسایش انسان
گردآوری توسط: مرجع انشا ensha.org
اخطار:
کپی برداری از مطالب “مرجع انشا” در سایت ها و وبلاگ ها ممنوع می باشد در صورت مشاهده مراتب به سایت ساماندهی و همچنین به DMCA Report از طریق گوگل گزارش داده خواهد شد. استفاده در مدارس و مکان های آموزشی هیچ مانعی ندارد.