با خود گفتم اگر دست باد گیسوی درختان را شانه بزند و آن ها را پریشان کند آن گاه
انشا درباره با خود گفتم اگر دست باد گیسوی درختان را شانه بزند و آن ها را پریشان کند آن گاه
یکی از متن های ناتمام زیر را انتخاب کنید و نوشته را ادامه دهید
آن گاه خنده ی زیبای درختان غیر قابل وصف است ولی ی توان شادی و خوشحالی درختان را که همچون کسی که در فصل سرمای زمستان می لرزد، تکان می خورند را دید. درختان به خاطر نوازش باد به این ور و آن ور حرکت می کردند گویا که تعدادی ماشین در حال حرکت هستند.
درختان دست نوازش باد را که دیدند آن را به گرمی فشردند و از او تشکر کردند که در این گرما باعث شده که آن ها حالشان بهتر شود. یکی از درختان به سخن آمد و گفت: خیلی وقت بود که موهای سرم خیلی نامرتب و نامنظم شده بودند به خواست خداوند باد به سمت ما آمده و ما را چنان زیبا کرده که گویی تازه متولد شده ایم.
آنگاه که باد می وزید درختان می دانستند که نوید فصل پاییز داده می شود و باید کم کم لباسهایشان را از تن بر کنند و خود را برای خوابی زمستانه آماده کنند. آری مژده فصل پاییز فصل ریزش و خش خش درختان می آید.
لطفا در پایین همین صفحه برای ما نظر بگذارید. نظرات شما باعث دلگرمی ماست.
گردآوری توسط: مرجع انشا ensha.org
اخطار:
کپی برداری از مطالب “مرجع انشا” در سایت ها و وبلاگ ها ممنوع می باشد در صورت مشاهده مراتب به سایت ساماندهی و همچنین به DMCA Report از طریق گوگل گزارش داده خواهد شد. استفاده در مدارس و مکان های آموزشی هیچ مانعی ندارد.