حکایت صفحه ۲۵ نگارش دهم
حکایت سگی بر لب جوی استخوانی یافت صفحه ۲۵ دهم
حکایت صفحه ۲۵ نگارش دهم
جواب حکایت سگی بر لب جوی
سگ بر لب جوی ، استخوانی یافت چندان که در دهان گرفت ، عکس آن در آب بدید ، پنداشت که دیگری است به شره ( طمع ) دهان باز کرد تا آن را نیز از روی آب برگیرد ، آنچه در دهان بود ، به باد داد.
برای مشاهده به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
سلام دوستای گلم. حالتون خوبه ؟
بازم قبل حکایت یه خواهش ، نظر یادتون نره ممنون
روزی، سگی به قصد آب خوردن به سوی جوی آب رفت. کنار جوی آب استخوانی دید. به محض اینکه استخوان را دهان گرفت ، انعکاس تصویر خود و استخوان را در آب دید. پیش خود تصور کرد که سگ دیگری استخوان بر دهان گرفته است.
دهانش را از روی طمع کاری باز کرد تا آن استخوان دیگر را هم به دست بیاورد. اما دهان باز کردن همان و استخوان افتادن همان.
انشا و داستان جدید درباره سگی بر لب جوی / اینجا را کلیک کنید
حکایت صفحه ۲۵ نگارش دهم | سگی بر لب جوی
توجه توجه توجه
این انشا کاملا اختصاصی بوده و هرگونه کپی برداری به هرنحوی از نظر ما اشکال دارد و حرام است.
عالی بود . بهتر ازاین نمیشه
ببخشید کپی کردم
سلام.
کپی کردن مطالب سایت در وبلاگ یا سایت های شخصی به هر نحوی مشکل دارد و از نظر ما حرام است.
اما کپی برای استفاده در مدرسه یا جاهایی که به شما کمک میکند، هیچ مشکلی ندارد.
موفق باشید.
متن افتضاح بود. مثل این بود که به فارسی امروزی نوشته شده باشه. تو حکایت نگاری باید گسترش شخصیت، زمان و مکان وجود داشته باشه
ازتون متشکرم
این فقط به زبان امروزی برگشته بود و گسترش داده نشده بود درضمن این متن خودش کپی از روی گام به گام هست چطور انتظار کپی کردن رو ندارید!!
کپی کردن مطالب در سایت یا وبلاگ ها مشکل شرعی دارد و ما راضی نیستیم.
وگرنه برای استفاده در مدرسه یا مکان های آموزشی هیچ ایرادی ندارد.
ضمنا اگر هم از روی گام به گام نوشته شده است ، برای راحتی شماست که نرین و پول بدین گام به گام بخرین.
موفق باشید
عالی بود
کلا دو خط بود حکایت شما دو و نیم خطش کردید هیچ فرقیم نکرد یه ذره خلاقیتم چیز بدی نیستا
سلام.
کلا حکایت دو خط کمتره.
هرچقدر هم درموردش بنویسیم بازم همون منظور اولی که نوشتیم رو میرسونه.
موفق باشید
مسخرس
خیلی کمه