شعر گردانی مگر دیده باشی که در باغ و راغ

شعر گردانی مگر دیده باشی که در باغ و راغ

شعر گردانی مگر دیده باشی که در باغ و راغ صفحه 97 نگارش دهم

پاسح شعرگردانی صفحه 97 نگارش پایه دهم

شعر زیر را بخوانید، درک و دریافت خود را بنویسید.

مگر دیده باشی که در باغ و راغ                      بتابد به شب کرمکی چون چراغ

یکی گفتش ای کرمک شب فروز                     چه بودت که بیرون نیایی به روز

ببین کاتشی کرمک خاکزاد                            جواب از سر روشنایی چه داد

که من روز و شب جز به صحرا نیم                  ولی پیش خورشید پیدا نیم

درک و دریافت اول:

آیا ته به حال در میان باغ و جنگل کرم شب تابی را دیده اید که مثل یک چراغی در شب می درخشد و می تابد؟ شخصی از راه رسید و از کرم پرسید که تو چرا وقتی روز است بیرون نمیایی و بتابی؟ کرم در خود فرو رفت و سپس به سخن آمد و از روی آگاهی جوابی به او داد که: من تمام طول شبانه روز در بیرون فعالیت دارد اما در برابر قدرت و روشنایی خورشید دیده نمیشم و به چشم هیچ کسی نمیایم.

درک و دریافت دوم:

تا به حال دیده اید در باغ و بیشه شب هنگام کرمی همچون یک چراغی پرنور بتابد؟ یکی از کرم پرسید که ای کرم شب تاب چرا در شب ها همه جا دیده میشوی و مشخص هستند و چنان نورافشانی میکنی که گویی چراغی روشن است اما در روز هیچ جایی دیده نمیشوی و روشنایی تو دیده نمیشود؟ کرم که بسیار باهوش بود و از خاک زاده شده بود از روی عقل به اون چنان پاسخ داد که ای شخص: من در تمام طول روز در صحرا هستم و بیرون زندگی میکنم اما قدرت روشنایی خورشید به ما اجازه خودنمایی نمیدهد و در مقابل خورشید هیچ جلوه ای ندارم

انشا در مورد شعرگردانی صفحه 97 نگارش پایه دهم

مقدمه: هیچوقت ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه نکنید. فریب ظاهر آدمهای دنیا را نخورید و هیچکسی را از روی ظاهرش قضاوت نکنید. چیزها و آدمهایی هستند که در ظاهر بسیار خودنمایی می کنند و جذابیت و زیبایی بالایی دارند اما وقتی به باطن آنها می نگری چنان ساده هستند که کاملا نظرها را از خود باز می دارند و برعکس چیزهای ساده ای در دنیا هستند که وقتی به باطنشان پی می بریم بسیار عجیب و پررمز و راز هستند.

تنه انشا: موضوع انشا را با یک مثال و یک تشبیه به پایان می رسانم. تصورات ما با واقعیتی که وجود دارد بسیار فرق می کند. ما و امثالمان آدمهای حکیم و دانشمند بسیاری را در زندگی خود میشناسم که از نظر علمی و عقلی و هوش به سطح بالایی از آن رسیده اند و همه ی ما به حال آنها غبطه میخوریم که چرا ما هم مثل آنها نیستیم اما وقتی به باطن و حقایق آنها پی میبریم متوجه میشویم که دانسته های آنها محدود است به یک اندازه و یک درجه خاصی اما آگاهی و بزرگی و عظمت خداوند بسیار زیادتر از آنها است و اصلا و به هیچ وجه خداوند بزرگ قابل قیاس نیست. دقیقا کرم شب تاب هم در مقایسه با خورشید نوری که تولید می کند بسیار ناچیز و کم فروغ می باشد. یا پزشکی که بعد از معالجه ما از اون تشکر کرده و قدردان او میشویم در حقیقت این پزشک در مقایسه با خلقت و معجزه های خداوند بسیار ناچیز است. خداوند بزرگ همه ی خلقت خود را اتم به اتم و چنان با نظم و ترتیب و درایتی ساخته و در کنار هم قرار داده است که تا این چیزی که ما می بینیم شده است.

نتیجه گیری: همیشه و هرجا که هستید انسان و چیزهایی را که میبینید از روی ظاهرشان قضاوت نکنید و در طول زندگی به آفرینش و عظمت خداوند نگاه کنید و او را شاکر و سپاس گزار باشید. هیچوقت ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه نکنید.

جواب شعر گردانی مگر دیده باشی صفحه 97 نگارش فارسی دهم

درک و دریافت خود را از مگر دیده باشی بنویسید پایه دهم

 

گردآوری توسط: مرجع انشا ensha.org

اخطار:

کپی برداری از مطالب “مرجع انشا” در سایت ها و وبلاگ ها ممنوع می باشد در صورت مشاهده مراتب به سایت ساماندهی و همچنین به DMCA Report از طریق گوگل گزارش داده خواهد شد. استفاده در مدارس و مکان های آموزشی هیچ مانعی ندارد.