متنی از کتابهای درسی خود انتخاب کنید و با یکی از روشها خلاصه آن را بنویسید
متنی از کتابهای درسی خود انتخاب کنید و با یکی از روشهای این درس، خلاصه آن را بنویسید نگارش یازدهم
تمرین صفحه 121 نگارش پایه یازدهم
خلاصه نویسی داستان شازده کوچولو:
کتاب شازده کوچولو از زبان خلبانی روایت میشود که هواپیمایش در یکی از صحراهای دوردست آفریقا خراب شده است و آن جا با موجود کوچک عجیبی آشنا میشود: شازده کوچولو. که از سیاره ای دور دست به زمین آمده است. شازده کوچولو بسیار کنجکاو و دوست داشتنی است و در ضمن این که سؤالاتش را از خلبان می پرسد و با او حرف میزند، ماجرای سفرش را نیز برای او تعریف می کند:
او از سیاره ی بسیار کوچکی آمده است که در آن تنها زندگی می کرده است. روزی متوجه روییدن گل زیبایی در سیاره اش میشود و بعد از بگو مگویی که با گلش می کند، قصد می کند که سیاره اش را ترک کند. او سفرش را آغاز می کند و به سیارات مختلفی میرود که زمین، آخرین آن هاست.
در سیاره ی اول یک پادشاه زندگی می کند که به دنبال یک رعیت است و از شازده کوچولو می خواهد رعیت او باشد؛ سیاره ی دوم خانه مردی خودپسند است که دوست دارد شازده کوچولو ستایش گر او باشد؛ سیاره ی سوم جایگاه می خواره ای است که مدام میخورد تا می خواره بودنش را فراموش کند؛ در سیاره ی چهارم تاجری زندگی می کند که مدام در حال شمردن و تملک چیزها، همه ی چیزها حتی ستارگان و سیاره هاست و درگیر عدد و رقم است؛ در سیاره ی پنجم شازده کوچولو به فانوس بانی بر می خورد که موظف است هر یک دقیقه، فانوس سیاره را روشن و خاموش کند چون سیاره بسیار کوچک است و هر یک دقیقه به دور خودش می چرخد و شب و روزش بسیار کوتاه است؛ شازده کوچولو در سیاره ی ششم جغرافی دانی را میبیند که مدام مشغول ثبت چیزها در کتاب های قطور خود است اما او گل ها را چون «فانی» هستند در کتاب های خود ثبت نمی کند.
شازده کوچولو نهایتا به زمین فرود می آید؛ در صحرای بی آب و علفی در آفریقا. او ماری را میبیند که به او می گوید حتی اگر پیش آدم ها هم برود احساس تنهایی خواهد کرد و به او قول می دهد که اگر روزی دلش خواست دوباره به سیاره اش برگردد، می تواند او را با قدرت جادویی اش دوباره به آن جا برگرداند؛ زیرا او حلال تمام معماها و مشکلات است. او پس از آن به گلی برمی خورد که روزی عبور کاروانی را از صحرا دیده و به همین دلیل تعداد آدم ها را شش هفت تا میداند که چون ریشه ندارند، باد آنها را این طرف و آن طرف میبرد. شازده کوچولو از کوهی بالا میرود و هرچه سلام می کند، تنها تکرار صدای خودش را میشنود و گمان می کند زمین سیاره ی عجیبی است که آدم هایش هرچه را می شنوند، تکرار می کند در حالی که در سیاره ی خودش گلی داشته که همیشه اول حرف می زده. او همچنین به باغ گلی برمی خورد که پر از گل های زیبا همانند گل خودش در سیاره ی خودش هستند، می فهمد گلش به دروغ خودش را تنها گل جهان می دانسته. اما در ادامه با روباهی آشنا می شود که نگاهش را به گلش تغییر میدهد زیرا با او درباره اهلی شدن و وابستگی و زمانی صحبت می کند که او برای گلش گذرانده و همین، باعث می شود که گل او برای او یگانه باشد.
در انتهای داستان، عاقبت شازده کوچولو نزد مار باز می گردد تا به قولش وفا کند و او را به سیاره ی خودش بازگرداند…
متنی از کتابهای درسی خود انتخاب کنید و با یکی از روشهای این درس خلاصه نویسی کنید
تمرین 2 صفحه 121 نگارش یازدهم درباره خلاصه نویسی
گردآوری توسط: مرجع انشا ensha.org
منبع اصلی مطلب: سایت ادبیات اقلیت
اخطار:
کپی برداری از مطالب “مرجع انشا” در سایت ها و وبلاگ ها ممنوع می باشد در صورت مشاهده مراتب به سایت ساماندهی و همچنین به DMCA Report از طریق گوگل گزارش داده خواهد شد. استفاده در مدارس و مکان های آموزشی هیچ مانعی ندارد.