انشا مقایسه تضادهای دلقک ها و مردم معمولی

انشا سنجش و مقایسه تضادهای دلقک ها و مردم معمولی

انشا مقایسه ای بین دلقک و مردم

و آنها هیچ وقت نمی دانند که مهم ترین چیزها را باید به سکوت برگزار کنند…

آنها، این طنز گویان بی کلام قادرند حقایق تلخ را با حرکات قابل لمس کنند، آنها سکوت را به کلمات و کلمات را به جملات تبدیل می کنند. درست آنچه مردمان معمولی بلد نیستند؛ این آدم های پخش شده در همه جا، هرچیز سکوت مانندی را تکه تکه می کنند. اساسا عقیده دارند؛ هرچه را که بلند هستند یا نیستند را باید به زبان بیاورند.

صورت سفید کرده، بی حرکت با چند خط سیاه و چشمان خالی، تمام خصوصیاتشان را از دست می دهند. دلقک خودش، امیدهایش، شادی هایش و درد هایش را زیر نقاب این صورت بی روح پنهان می کند تا بتواند حقایق مسخره را، دلقکی نشان دهد و برعکس این مردمان صورت بزک کرده سعی دارند واقعیت های مسخره را مهم و اساسی ترین موضوعات را پست جلوه دهند.

گاهی با خود می گویم که این دلقک ها عروسک خیمه شب بازی نقاب زده هستند یا ما فرهیخته نمایان؟! واقعیت تردید آمیزی به من می گوید که هر دو ولی با این تفاوت که انها آشکارا چهره نقاشی کرده و بر صحنه می روند ولی ما در خفا نقاب می زنیم و پا بر خیابان ها می گذاریم.

می دانید آنها تمام صورتشان را تهی از هرگونه احساس می کنند تا ما خود به هر حرکتی معنا و حس دهیم اما امان از این برجستگان اجتماع که سعی دارند علاوه بر عقاید احساسات خودشان را نیز بر ما تحمیل کنند.

شاید کسی تا به حال به خود نگفته باشد که هنگام نمایش به چه چیزی فکر می کنند؟ دلقک ها را می گویم، آن هم آن کار کشته هایش را. خوب من می گویم به هیچ. آن ها به هیچ فکر می کنند که در پس آن گوی های کهکشانیشان خلاء است؛ قطعا می گویید که آدم نمی تواند به هیچ فکر کند، خوب من باید بگویم

که: ((چرا، می شود، ناگهان تمام وجود خالی می شود. سبک باری به آدم دست می دهد که گویی در بین زمین و هوا شناور است.)) حق دارید البته، برای افرادی هچون ما که به هرچیز مهم یا بیهوده ای فکر می کنیم، صحبت کردن درباره ی تهی کمی سخت است.

حتم دارم که آنها می توانند بدون رویا بخوابند و به اندازه ی ابدیت از زندگی دور شوند؛ گویی کهسرشان را پشت دیواری کرده اند که در پس آن بی انتهایی تاریک، فراموشی و استراحت همیشگی وجود دارد. این از آن موردهایی ست که باید به آن افسوس بخوریم چراکه سراسر خواب ما سرشار از رویاهای رنگین کمانی و کابوس های مبهم است، پرست از حرف های بیهوده ی دیگران و استرس های نرسیده.

یکی دیگر از عجایب این دلقک های کارکشته تمرین هایشان است؛ پر معنی ترین آنها تمرین آیینه است. به طوری که در صورت خود نگاه می کنند تا محو شوند و از آنجایی که گرایشی به عاشق آن صورت ساختگی شدن ندارند، اصولا به سرحد دیوانگی می رسند و فراموش می کنند صورتی که در آینه می بینند خودشان هستند می دانی چرا؟ چون آینه هرچیز واقعی رقت اوری را تایید می کند ما در آینه تنها صورت خود را نمی بینیم کافی ست کمی در خود غوطه ور شویم تا تمامی تشعشعات احساسیمان، تمام آن ابرهای کدر اطرافمان را ببینیم؛ شاید که بتوانیم این تصویر آلوده را کمی واضح تر کنیم.

نویسنده محترم: صبا هاشمی زرندی

انشا تضاد بین دلقک و مردم معمولی

انشا مقایسه ای دلقک ها و انسان ها

 

گردآوری توسط: مرجع انشا ensha.org

اخطار:

کپی برداری از مطالب “مرجع انشا” در سایت ها و وبلاگ ها ممنوع می باشد در صورت مشاهده مراتب به سایت ساماندهی و همچنین به DMCA Report از طریق گوگل گزارش داده خواهد شد. استفاده در مدارس و مکان های آموزشی هیچ مانعی ندارد.