نوشته داستان گونه صفحه 119 نگارش دهم
نوشته ای داستان گونه بنویسید نگارش پایه دهم صفحه 119
نوشته ای داستان گونه بنویسید پیش از نوشتن عناصر آن را مشخص کنید
شخصیت ها: بازرگان، امانت داری، دوست
ماجرای داستان: بازرگانی بود که صد من آهن را نزد دوستش به امانت گذاشت اما دوستش در امانت خیانت کرد.
فضا (حال و هوا، مکان و زمان): زمان: موقع برگشتن از سفر | مکان: خانه دوست
شیوه بیان: شیوا و رسا – حکایت گویی
زاویه دید: سوم شخص مفرد (دانای کل)
آوردهاند بازرگانی بود اندک مایه که قصد سفر داشت. صد من آهن داشت که در خانه دوستی به رسم امانت گذاشت و رفت. اما دوست این امانت را فروخت و پولش را خرج کرد. بازرگان، روزی به طلب آهن نزد وی رفت. مرد گفت: آهن تو را در انبار خانه نهادم و مراقبت تمام کرده بودم، اما آنجا موشی زندگی میکرد که تا من آگاه شوم همه را بخورد. بازرگان گفت: راست میگویی! موش خیلی آهن دوست دارد و دندان او برخوردن آن قادر است. دوستش خوشحال شد و پنداشت که بازرگان قانع گشته و دل از آهن برداشته. پس گفت: امروز به خانه من مهمان باش. بازرگان گفت: فردا باز آیم. رفت و چون به سر کوی رسید پسر مرد را با خود برد و پنهان کرد. چون بجستند از پسر اثری نشد. پس ندا در شهر دادند. بازرگان گفت: من عقابی دیدم که کودکی میبرد. مرد فریاد برداشت که دروغ و محال است، چگونه میگویی عقاب کودکی را ببرد؟ بازرگان خندید و گفت: در شهری که موش صد من آهن بتواند بخورد، عقابی کودکی بیست کیلویی را نتواند گرفت؟ مرد دانست که قصه چیست، گفت: آری موش نخورده است! پسر باز ده و آهن بستان. هیچ چیز بدتر از آن نیست که در سخن، کریم و بخشنده باشی و در هنگام عمل سرافکنده و خجل.
انشا صفحه 119 درس 8 نگارش دهم
انشا نوشته ای داستان گونه پیش از نوشتن عناصر نگارش دهم
گردآوری توسط: مرجع انشا ensha.org
منبع اصلی مطلب: ستاره
اخطار:
کپی برداری از مطالب “مرجع انشا” در سایت ها و وبلاگ ها ممنوع می باشد در صورت مشاهده مراتب به سایت ساماندهی و همچنین به DMCA Report از طریق گوگل گزارش داده خواهد شد. استفاده در مدارس و مکان های آموزشی هیچ مانعی ندارد.