سوال روز :ایران چند سال تاریخ و تمدن دارد؟

گسترش مثل عالم شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل

گسترش مثل عالم شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل

گسترش مثل عالم شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل

مثل نویسی عالم شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل پایه دوازدهم

مقدمه: من معتقدم که هر انسان یک فرد انسانی است و هر شخص انسانی یک انسان است. من همچنین معتقدم که وجود یک انسان، می گوید وجود خود، زمانی آغاز شد که بدن ذاتی من آغاز شد، یعنی زمانی که من درک می شدم.

تنه انشا: مفهوم کلی این ضرب المثل این است که علم به تنهایی کافی نیست و برای انسانیت چیزهای دیگری غیر از علم مهم است. نمی‌توان گفت که هر کسی که علم دارد انسان خوبی است علم به تنهایی کافی نیست به علم خود جزئی از انسانیت است مثلاً دانشجویانی که دکتر خود را میگیرند مسلمان انسانهای خوبی نمی شود چه وسط که یک جزئی از انسانیت را به دست آورده اند. انسان بودن خیلی سخت است به هر کسی که علم داشت انسان بودن را در نهایت کمال ندارد. برای اینکه انسان خوبی باشیم ضرورتی ندارد که حتما تحصیلات داشته باشیم مثلاً سعدی در یک روستای دور افتاده می تواند یک انسان بسیار کامل باشد چنان که هیچ تحصیلاتی ندارد و درس نخوانده است. برعکس آن شخصی در یک شهر بزرگ با بهترین تحصیلات عالی ترین تحصیلات می تواند انسانی بسیار بد و نادانی باشد. غرور دروغ و خصیصه های بد انسانی می‌تواند او پیش از که انسان انسانیت نداشته باشد. همه ما باید سعی کنیم علاوه بر علمی که در مدرسه و دانشگاه به دست می‌آوریم انسانیت را نیز فرا بگیریم چون علم بدون انسانیت اصلا معنا ندارد. کمک کردن به دیگران در کارها محبت کردن به دیگران انواع خصیصه های خوب را که هیچکدام را در مدرسه نمی توان یاد گرفت را باید تقویت کنیم . مثلاً اگر دیدیم انسانی نیاز به کمک دارد به او کمک کنیم. مثالی که می شود برای این ضرب المثل زد این است که دکتری که در یک بیمارستان فوق تخصصی کار میکند و بهترین تحصیلات را دارد زمانی که یک بیمار می آید که ابتدا به او می دهد که فلان تومان واریز کند سپس او را عمل می کند اگر بیمار در بدترین شرایط در حال مرد هم باشد باز هم همین جمله را می گویند اینکار بویی از انسانیت ندارد

نتیجه گیری: آنچه که من به دنبال آن هستم، یک طرح کلی از این است که چرا من معتقد هستم که انسانها و افراد انسانی یکسان هستند. اعتقاد من این است که غیر ممکن نیست که دو نفر را بدون بی عدالتی به منطق زندگی جدا کند. اگر ما از این منطق پیروی نکنیم، مهم نیست که آیا ما به نتیجه ای می رسیم که ما نمی خواهیم آن را ببینیم، ما قدرت طغیان را بر ضعف ها می گذاریم. همانطور که می دانیم، زمانی که این استبداد آزاد می شود، می تواند تقریبا غیرممکن باشد که آسیب های ناشی از آن را از بین ببرد.

مثل نویسی صفحه 93 نگارش دوازدهم

انشا با مقدمه و نتیجه درباره عالم شدن چه اسان ادم شدن چه مشکل

اخطار:

کپی برداری از مطالب در سایت ها و وبلاگ ها ممنوع می باشد در صورت مشاهده مراتب به سایت ساماندهی و همچنین به DMCA Report از طریق گوگل گزارش داده خواهد شد. استفاده در مدارس و مکان های آموزشی هیچ مانعی ندارد.

درباره ی admin

با آرزوی موفقیت شما دانش آموزان گرامی

همچنین ببینید

لوگو مرجع انشا

جواب باهم بیندیشیم صفحه 20و21 شیمی یازدهم_بخش دوم

در این نوشته پاسخ پرسش‌های “ت و ث” را می‌خوانید. برای مشاهده بخش اول(پاسخ پرسش‌های …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

یک × 1 =

لایسنس نود 32 آپدیت نود 32