متن ادبی یک صبح سرد و برفی زمستان متن ادبی درباره یک صبح سرد و برفی زمستان صفحه 38 دوازدهم انشا ادبی و زیبا درباره صبح سرد و برفی با لمس سرما از تختم پایین می آیم، در قدیمی ایوان مادربزرگم را باز می کنم. صدای قیژ قیژ در، افشانه …
ادامه نوشته »انشا ادبی یک صبح سرد و برفی زمستان پایه دوازدهم
انشا ادبی یک صبح سرد و برفی زمستان پایه دوازدهم متن ادبی پایه دوازدهم در مورد یک صبح سرد و برفی زمستان صفحه 38 پتو را از روی سر میکشم ناگهان سوزی دردناک می وزد پس از چند ثانیه که چشمانم باز می شود متوجه آن می شوم که بخاریمان …
ادامه نوشته »