انشا با موضوع پنجره
انشا درباره پنجره | انشای زیبا و ادبی درباره پنجره
انشا زیبا در مورد پنجره بنویسید
اکنون اگر بگویم پنجره به یا رهایی می افتی، به یاد پیوند.اما من به ان فاصله میگویم! شاید در دل بخندی، شاید تعجب کنی، شاید هم بی تفاوت در دل دیوانه ای نثارم کنی؛ اما پنجره فاصله است، و انقدر پنهان است آنقدر آب زیرکاه است که هر چشمی نمیبیند!
تا درختان فاصله ای نیست! تا جیک جیک روح نواز گنجشکان راه دوری نیست! چه فاصله ایست میان صدای زوزه مانند باد پاییزی؟! حتی با صدای افتادن برگ از درخت فاصله ای نداریم! اما چرا نه میبینمش، نه میشنویمش؟!
کدام سد پنهان بیتمان است؟! حالا دیدی؟! من هم دیوانه نیستم! فقط کمی، کمی سعی کردم بیشتر ببینم این روح دمیده در طبیعت توسط خدا را! پس همین حالا باز کن این پنجره را… بشکن این سد را… و تمام کن این فاصله را! نگذار مثل شاعر دلمرده شوی که بگویی “پشت این پنجره ها دل میگیره…”
نویسنده: سارا امینی سال دهم تجربی تهران منطقه 2
انشای زیبا و طنز در مورد پنجره
متن قشنگ و جذاب در مورد پنجره برای مدرسه
گردآوری توسط: مرجع انشا ensha.org
اخطار:
کپی برداری از مطالب “مرجع انشا” در سایت ها و وبلاگ ها ممنوع می باشد در صورت مشاهده مراتب به سایت ساماندهی و همچنین به DMCA Report از طریق گوگل گزارش داده خواهد شد. استفاده در مدارس و مکان های آموزشی هیچ مانعی ندارد.