انشا طنز و غیرطنز انتقال خون
انشا غیرتکراری طنز و غیر طنز درباره انتقال خون صفحه 55 نهم
انشا طنز و غیرطنز انتقال خون | نگارش نهم صفحه 55
انشا طنز انتقال خون :
یکی تو فامیل داریم، که از خون می ترسد و تا خون میبیند غش میکند.
یک روز مریض شد و برای چکاب بدن نیاز شد که خون بدهد.
اول خیلی ترسید هرچی گفت من غش میکنم … فایده نداشت.
موقع خون دادم دیدیم یکی پاهاش رو هواست و علاوه بر دردی که داره از درد خون دادن هم ناله میکرد.
یکی آب قند براش می آورد و یکی بدنشو ماساژ می داد که از غش کردن جلوگیری کنند.
خودش هم می خندید.
عادی هست که کسانی باشند از خون بترسند. حتی خواهر خودم از خون می ترسد.
انشا غیرطنز انتقال خون :
در ایران رسمی جا افتاده که هر ساله در روزی مشخص مردم ایران به سازمان انتقال خون میروند و برای کمک به بیماران حاضرند از خون خود بدهند.
انسان هایی هستند که در طول سال بارها و بارها به بیمارستان ها میروند و خون می دهند.
کار بسیار زیبایی است.
این اقدام مردم کشورم ایران زیباست.
خون دادن سنت دیرینه ای است و هر ساله در ایران انجام میشود.
انسان هایی بی ادعا و به میل خودشان به بیمارستان رفته و از وجودشات برای شفای دیگر بیماران خون میدهند.
انشا طنز و غیرطنز انتقال خون
توجه توجه توجه
این مطلب کاملا اختصاصی بوده و هرگونه کپی برداری به هرنحوی از نظر ما اشکال دارد و حرام است