امروز شاخه ی دیگری از درخت توت شکست و بر زمین افتاد نگارش ششم
داستان زیر را تا یک بند ادامه دهید امروز شاخه ی دیگری از درخت توت شکست و بر زمین افتاد درخت توت آهی کشید و به درخت بید که در آن سوی باغ کودکان کاری به کارش نداشتند خیره شد
جواب صفحه 12 نگارش فارسی ششم امروز شاخه دیگری از درخت توت شکست
شاخ که با میوه هاست سنگ به پا می خورد بید مگر فارغ است از ستم نا به کار
در حالی که درد می کشید با خود می گفت که ای کاش او هم مثل درخت بید می بود و میوه و ثمره ای نداشت تا هیچ کسی کاری به کارش نداشته باشد. در همین هنگام که با خود آه و ناله و شکایت می کرد از آن سو مردی را می دید که با تبری به سوی درخت بید می رفت تا او را از نفس بیندازد و به زندگی اش خاتمه دهد.
در همین هنگام که درخت بید با خودش حرف می زد مرد تبردار را می دید که با تمام قدرت به درخت بید ضربه می زد که ناگهان درخت بید قطع شد و به زمین افتاد. درخت توت از آه و ناله اش پشیمان بود و از خداوند بزرگ عذرخواهی می کرد و با خودش گفت که این همه نتیجه بی ثمری.
لطفا در پایین همین صفحه برای ما نظر بگذارید. نظرات شما باعث دلگرمی ماست.
گردآوری توسط: مرجع انشا ensha.org
اخطار:
کپی برداری از مطالب “مرجع انشا” در سایت ها و وبلاگ ها ممنوع می باشد در صورت مشاهده مراتب به سایت ساماندهی و همچنین به DMCA Report از طریق گوگل گزارش داده خواهد شد. استفاده در مدارس و مکان های آموزشی هیچ مانعی ندارد.