سوال روز :ایران چند سال تاریخ و تمدن دارد؟

انشا درباره کربلا

انشا درباره کربلا

انشا با موضوع کربلا و اربعین | شعر در مورد کربلا

انشا درباره کربلا

انشا با موضوع صحرای کربلا

مقدمه: جنگ، واژه ی تلخ و بی رحمی است. جنگ، جوانی را قربانی، چشم ها را بارانی و قلبها را طوفانی میکند. دست ها را خون آلود، پاها همه غبارآلود، تن ها همه خسته و بی جان و خاک آلود. جامه ها به رنگ خون، لاله ها همه واژگون، سرها همه به بالا، سوی آسمان، سوی خدا، همه ی یاران یک صدا گویند یا الله.

تنه انشا: صحرای کرب و بلا غرق خون شده است. قطره قطره خون دوستان خدا در ذره ذره خاک کرب و بلا جاری است. امام حسین، امام پاکی ها، غرق خون شده است. تیرهای سرکش قلب پرمهر و موهبتش را نشانه رفته است و آن را پاره پاره کرده است. خون، دیگر در تن پاکش جریان ندارد. دیگر قلب پاکش برای بچه ها و کودکان نمی زند، دیگر کودکان تنها سایه سار درخت جاویدان حیات و زندگی خود را از دست داده اند.

امام من، امام خوبی ها، رهسپار آسمان ها شده است.چهره ی نورانی اش، درخشان تر از قبل شده است. درخشان تر و پر نور تر از خورشید. همچون خورشیدی که بر زمین و زمان می تابد و با گرمایش یخ ها آب می کند، و به زندگی طراوت و تازگی می بخشد، امام من، امام پاکی ها نیز، به قلب های آدمیان می تابد.

با گرمای وجود پر مهر و پاک خویش، دل سنگ آدمیان را همچون رود جاری میسازد. و به خانه ی دل، خانه ی تاریکی ها که متروکه ای درون تن انسان هاست روشنی می بخشد. و آن موقع است که از محبت و مهربانی سرشار می شود و شیشه های دود گرفته ی قلب ها، از آب زلال نیز پاک تر میشود.

شمشیر ‘ آن جسم سرد و بی روح’ آن جسم تیز و برنده، قاتل خوبی هاست. آن شمشیر که تن امام را بدون سر کرده است. آن شمشیر که به خون امام آغشته است. آن شمشیر که بلای جان آدمیان است. آن شمشیر پس از سالها، تنها شیء در جهان است که با دیدنش با همه ی سردی و بی روحی، خاطرات تلخ کرب و بلا را یادآورم می شود.

خاطرات تلخ، خاطراتی که لبخند روی لبانم رابا بی رحمی می دزدد و جای آن غم می نشاند. خاطراتی که برق چشمانم را خاموش می کند. خاطراتی که هیجان و شور و شادی ام را فروکش می کند.خاطراتی که تنها یک چیز را در دلم زنده می کند. نفرت. آری نفرت. نفرت از قاتل امام حسین، امام خوبی ها و تمام کسانی که بد اندیشند، نامهربانند و خوبان و پاکان را قربانی ناپاکی و بد ذاتی خود می کنند.

امام رفت. سر پاکش در خاک و خون غلتید. دل ها همه از سوگش به سختی میزنند. چشمها از غمش بارانی اند، و لبان تشنه از دوری و وداع او طعم اشک را چشیده اند. و گونه ها فقط به عشق او، سوز شوری اشک را تحمل می کنند.

جمع بندی یا نتیجه:

کرب و بلا بوی خون و عطر حسین دارد، امروز

ناله ها می کند آفتاب و خاک می سوزد امروز

غم دارد قطره ی آب، غم هجران دارد امروز

خاک کرب و بلا تشنه است، آب بیاورید امروز

دلم غم دارد، غم حسین دارد امروز

خورشید و افلاک و ماه، در گردش است امروز

هفتاد و دو تن، ره سوی خدا دارد امروز

کرب و بلا غرق در خون شده، امروز

نویسنده: زهرا کر

انشا درباره کربلا و اربعین با متنی زیبا

توصیف صحنه کربلا با مقدمه و نتیجه گیری

 

گردآوری توسط: مرجع انشا ensha.org

اخطار:

کپی برداری از مطالب “مرجع انشا” در سایت ها و وبلاگ ها ممنوع می باشد در صورت مشاهده مراتب به سایت ساماندهی و همچنین به DMCA Report از طریق گوگل گزارش داده خواهد شد. استفاده در مدارس و مکان های آموزشی هیچ مانعی ندارد.

درباره ی admin

با آرزوی موفقیت شما دانش آموزان گرامی

همچنین ببینید

لوگو مرجع انشا

جواب باهم بیندیشیم صفحه 20و21 شیمی یازدهم_بخش دوم

در این نوشته پاسخ پرسش‌های “ت و ث” را می‌خوانید. برای مشاهده بخش اول(پاسخ پرسش‌های …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نوزده + نوزده =

لایسنس نود 32 آپدیت نود 32