سوال روز :ایران چند سال تاریخ و تمدن دارد؟

انشا در مورد سفری که به یادم ماند

انشا در مورد سفری که به یادم ماند

انشا درباره سفری که به یادم ماند صفحه 21 نگارش پنجم

 

 

انشا در مورد سفری که به یادم ماند

 

دو امتحانم مانده بود که امتحانات خردادماه تموم بشه که خونواده تصمیم گرفته بودن بریم مشهد پابوس آقا.

از خوشحالی آنقدر درس خوندم که دو امتحان آخر رو بیست شدم.

یک هفته امتحاناتم که تموم شد پدرم گفت وسایل رو جمع کنید که عازم سفر بشیم.

برای بار اول بود که مشهد میرفتم.

حس عجیبی داشتم و خیلی برام تازگی داشت.

صبح روز بعد بعد از نماز صبح راهی سفر به سوی مشهد شدیم.

از شهرهای گوناگون، از منظره های جالب، از جاهای دیدنی  و… دیدن کردیم و واقعا جالب بود.

کمتر از دو ساعت تا مشهد مانده بود که حال و هوای تازه ای گرفتم.

وارد مشهد شدیم و بعد از دیدن مناره های بارگاه آقا امام رضا (ع) بلند صلوات کشیدم.

مکانی را برای چند روز اجاره کردیم.

ظهر رسیده بودیم مشهد ، بعد از خوردن ناهار راهی حرم شدیم.

به حرم که رسیدیم از شدت شوق اشک هایم سرازیر شد.

گریه میکردم و خونوادم هم به گریه انداختم.

حس جدیدی بود تا حالا مشهد و حرم مطهر رو از توی تلویزیون دیده بودم.

اما حالا توی حرم آقا هستم.

به داخل رفتیم از شدت شلوغی ، به زور خودم را به ضریح رساندم و بعد از زیارت ، توی صحن مبارک نماز خوندم.

جای همه ی اقوام زیارت کردم.

و پس از گذشت چند روز کم کم مشهد را ترک کردیم و راهی خانه شدیم.

 

انشا در مورد سفری که به یادم ماند صفحه 21 نگارش پنجم

 

توجه     توجه     توجه

این مطلب کاملا اختصاصی بوده و هرگونه کپی برداری به هرنحوی از نظر ما اشکال دارد و حرام است

درباره ی admin

با آرزوی موفقیت شما دانش آموزان گرامی

همچنین ببینید

لوگو مرجع انشا

جواب باهم بیندیشیم صفحه 20و21 شیمی یازدهم_بخش دوم

در این نوشته پاسخ پرسش‌های “ت و ث” را می‌خوانید. برای مشاهده بخش اول(پاسخ پرسش‌های …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

پنج × یک =

لایسنس نود 32 آپدیت نود 32