انشا مقایسه ای عشق و منطق
انشا به روش مقایسه درباره عشق و منطق
گاه از دلم زبانه می کشد، می سوزم و می سازم. این حس،بیشتر از این مغز هنگ که دستور جدایی میدهد؛ عذابم میدهد.
انگار در بند این حبس زندگی، گرفتار دو زندانبان با اعتقادات متفاوت شده ام .
یکی می گوید: پای رفتن نداری بـــمان
یکی می گوید : دور شو دل مسپار بدان
یکی گوید :عشق طمع خوش زندگیست
یکی گوید : این حس دیوانگیست
یکی گوید : عشق پیمانه ایست نوش ز این شراب
یکی گوید:دروغ است چشم ببند بر این سراب
یکی گوید : بروی می شوی دلتنگ
یکی گوید: به خود بیا و دل بکن سنگ
یـکی گوید :بهترین راه است این مسیر
یکی گوید : با هر قدم می شوی اسیر
یکی گوید :بکش بر حریم دل پرده ای
یکی گوید: بر دستش رسی برده ای !…
چهار گوشه وجودم از عشقش پر است و چشمانم از اشک به یادش !
آه سردم نه آتش قلبم را خاموش می کند و نه مغز ردم را درمان
مانده ام میان این دو راهی که انتهایش دربند بن بست است و عاقبتم هم بند این حبس.
انشا با روش مقایسه در مورد عشق و منطق
انشا مقایسه سازی عشق و منطق
گردآوری توسط: مرجع انشا ensha.org
اخطار:
کپی برداری از مطالب “مرجع انشا” در سایت ها و وبلاگ ها ممنوع می باشد در صورت مشاهده مراتب به سایت ساماندهی و همچنین به DMCA Report از طریق گوگل گزارش داده خواهد شد. استفاده در مدارس و مکان های آموزشی هیچ مانعی ندارد.
