با قامتی بلند و کشیده سوار بر اسب از جاده ی خاکی میان درختان می گذشت
انشا صفحه 71 نگارش پنجم درباره با قامتی بلند و کشیده سوار بر اسب از جاده ی خاکی میان درختان می گذشت
یکی از متن های ناتمام زیر را انتخاب کنید و نوشته را ادامه دهید
چنان سرعت بالایی داشت که به پشت سرش نگاه می کرد از شدت گرد و غبار هیچ چیزی مشخص نبود. اسبش را می تازاند و می رفت که بعد از یک مدت کار و دوری از خانواده، پدر و مادرش را ملاقات کند. به جنگلی رسید که سرپوشیده از درختان سرو با قامتی بلند بود.
کمی ترسیده بود چون تا به حال به چنین جایی نیامده بود عزمش را جزم کرد نام خدا را بر زبان آورد و وارد جنگل شد و با سرعت هر چه تمام می رفت.
اسبش تشنه اش شده بود و نای دویدن نداشت جنگل را که رد کرد در کنار دریاچه ای که سنگ های رنگی و ماهی های زیبایی داشت توقف کرد تا هم خودش و هم اسبش نفسی چاق کنند.
قصد منزل کرده بود و هدفش فقط دیدن پدر و ماردش بود. کمی استراحت کرد و دوباره به راه افتاد. باد موهایش را چنان شانه می زد که گویی یک سشوار با تمام قدرت توی موهایش گرفته بود. موهایش یکبار به این سمت و آن دیگر به آن سمت کشیده می شد.
نزدیک خانه شده بود از شوق دیدار پدر و مادرش پیرش در پوست خودش نمی گنجید.
لطفا در پایین همین صفحه برای ما نظر بگذارید. نظرات شما باعث دلگرمی ماست.
گردآوری توسط: مرجع انشا ensha.org
اخطار:
کپی برداری از مطالب “مرجع انشا” در سایت ها و وبلاگ ها ممنوع می باشد در صورت مشاهده مراتب به سایت ساماندهی و همچنین به DMCA Report از طریق گوگل گزارش داده خواهد شد. استفاده در مدارس و مکان های آموزشی هیچ مانعی ندارد.